"بيست گفتار در بازاريابي و فروش" کتابي است از نوع کتابهاي کاربردي. کتابهايي که قرار است "نسخه" بدهند. "ويزيتورها" و "فروشيها" دوست دارند که دستورالعملهاي خاصي را بدانند تا بتوانند بهتر بفروشند و اين کتابي است برآمده از تجربههايي که جاي پايشان در تئوريهاي بازاريابي و فروش است. پس پشت اين تجربهها، تئوريها کاملاً آشکارا و نمايان است، اما مؤلف دليلي نميبيند که اين تئوريها را بياورد. چه، قرار است زود، تند، سريع "نسخه" در اختيار فروشنده و ويزيتور قرار گيرد. امتياز ديگر اين کتاب در آن است که خوانندگان با مطالعهي اين کتاب، احساس جرأت و جسارت ميکنند که خودشان نيز "تجربهها" را به ميدان بياورند. خوشبخانه مؤلف اين کتاب در کلاسهاي تدريساش از دانشجويانش ميخواهد که شخصاً دنياي واقعي بازاريابي و فروش را تجربه کنند. تجربههاي ملموس و زندهي خودشان را مکتوب کنند تا در قالب و قامت تجربهي قابل انتقال درآيد؛ رفتاري فوقالعاده حرفهاي که ميتواند آيندهي "فروش" را در ايران روشنتر سازد.
دیگر مشتری نباید به حرف ما گوش کند بلکه ما باید سراپا گوش باشیم تا نیاز او را برطرف کنیم
فهرست فصل اول: برخي از اشتباهات که در کمين ما بازاريابان و فروشندگان هستند فصل دوم: رفتار معقول و سنجيده؛ تکليف مهم بازاريابان فصل سوم: کدام رفتار فروشنده موجب بلاتکليفي مشتري ميشود؟ فصل چهارم: چگونه رفتار فروشنده موجب رنجشخاطر مشتري ميشود؟ فصل پنجم: رفتار فروشنده و چند پرسش از طرف مشتري فصل ششم: من فروشندهام؛ يک فروشندهي تماموقت (توصيههايي به دوستان فروشندهاي که خودشان را پارهوقت ميدانند) فصل هفتم: مروري بر چند زمينهي اصلي فعاليت فروشندگان فصل هشتم: به ارزشهاي مورد نظر مشتري اهميت بدهيد فصل نهم: چگونه برندهي بازي فروش باشيم؟ فصل دهم: براي اثبات اينکه حرفهاي هستم فصل يازدهم: فروشندهي پيشرو کيست؟ فصل دوازدهم: فروشندگي و برندسازي شخصي فصل سيزدهم: وقتي فروشنده به مشتري کارت ويزيت ميدهد فصل چهاردهم: ضرورت تدوين "چکليست مذاکره" براي فروشندهي سيار فصل پانزدهم: مهارتهاي برقراري ارتباط مؤثر با مشتري فصل شانزدهم: قاعدهي حد وسط در مذاکرات بازاريابي و فروش فصل هفدهم: رقابت با همسايه (همسايگي با يک رقيب فرصت است يا تهديد؟) فصل هجدهم: ويترين، انباري نيست فصل نوزدهم: ويژگيهاي يک چيدمان مناسب فروشگاهي فصل بيستم: مصاديق اخلاق در فروشندگي